نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مونا دلاوری ( چهارشنبه 86/6/7 :: ساعت 9:1 عصر )
سلام.امروز امتحان انجمن خوشنویسانادامه مطلب... انگار که من در عمیق ترین حفره ی شب ،گرفتار مردابی نه چندان عمیق گشته ام انگار که نامم،ادامه تشعشات خورشید بوده است انگار که تنهایی ماه امشب دو چندان میشود،با حضور نیمه گم گشته اش و شاید ابتدایی ترین احساس زمین ،امروز من باشدادامه مطلب... سلام. اول که وبلاگ سکوتم رو از صحنه روزگار محو کردم،می خواستم که نوشته ها و عکسها و نقاشیها و همه چیز و همه چیزمو در یک جا جمع کنم. اما الان باز دوباره احساس میکنم بهتره جدا باشن. آستینی آلوده به خون خونی آلوده به بودنادامه مطلب... عطر ستاره های نیم سوخته مرا به شب شدن می خواند شبی که در پایان راه است وستاره ی نیم سوخته ام که به اندازه سیگار نیمه تو چهره ام را روشن میکند و طعنه های این سوسوی ستاره همچون لحن تو سرد است و مبهم. به پرستش ِستاره های نیمه تمام که در مدار آرزوها یم چله نشین تو شده اند نشسته ام در این بی ماهی در این آسمان تنها چاره برای این همه خاموشی نام تو بوده است و ستاره است که از آسمان کودکی به نمازهای بی پایانم وارد میشوند از کنایه ها ی تاریک شبانه تو تنها فلوت سحر آمیز در کنج این سکوت مانده ست... ذرات نور ذرات تنهاییم را بی خواب میکنند و من با خاموشی هر ذره تنهاتر و تنهاتر میشوم و طعم تلخ ستاره ها را در ابتدای شبانه هایم لا جرعه سر میکشم. شب که میشوم انگار که سکوت حلقه ای میشود، بر روح من حلقه ای که پیوند ست... پیوندی که در هیچ دفتری ثبت نشده ست و در هیچ آسمانی خطبه ای بر و جاری نگشته ست! آن شب ، تنها ستاره های خاموش و لب دوخته گرد ما حلقه زدند گرد من و آسمان رقصیدند آینه آوردند نقل پاشیدند و رفتند... و ماه همچنان غیبتش را در آینه به خلوت نشست فرشته با گلاب و زعفران بر این شب سپید خطی نوشت و بر آب وردی خواند ورفت... و این شد که دیگرفردایی برای ما نیامد... 90*130رنگ روغن ،اهدا شد به دانشگاه(البته جناب سلیمی ،رئیس محترم سوره امر فرمودن که این تقدیم شود خدمت دانشکده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!) قرار بود نقاشیای پروژمو بزارم،اما الان یه دفه دلم خواست این کارمو بزارم،این کار مربوط میشه به ترم 5،هوم ،اسمم نداره .120*80رنگ پلاستیک به نام خودم اولندش سیلام عرض شد دومندش به طور کاملاًرسمی همه شیرازیهای محترمو به جلسه دفاعیه ،دعوت میکنم،(مکان و زمان در آخر ذکر میشه) همونطور که مشاهده میکنید جلسه دفاع دقیقاً به همین صورته: چه بسا که خوشندمان خواهد شد که روی ماه دوستان را ببینیم. فعلاً همین دیگه .... حس توضیح بیشتر دادنم اصلاً نیست بعدنترا هم نقاشیامو میزارم همین جا ،(فردایی پس فردایی ....الله اعلم !) یه همچین چیزایی دعوت رسمی ، دود دو رو دو :بشتابید..... چهار شنبه ،ساعت 11 صبح مکانشم :زمین ،ایران ،شیراز ،خیام ،دانشکده سوره . در ضمن کارارو گذاشتم (نقاشیا،بی زحمت نظر یادنون نره ا
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مونا دلاوری ( جمعه 86/5/26 :: ساعت 11:52 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مونا دلاوری ( سه شنبه 86/5/23 :: ساعت 11:7 عصر )
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مونا دلاوری ( دوشنبه 86/5/15 :: ساعت 12:29 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مونا دلاوری ( پنج شنبه 86/5/4 :: ساعت 12:49 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مونا دلاوری ( یکشنبه 86/4/24 :: ساعت 1:8 صبح )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مونا دلاوری ( یکشنبه 85/12/6 :: ساعت 4:43 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مونا دلاوری ( پنج شنبه 85/12/3 :: ساعت 12:53 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مونا دلاوری ( پنج شنبه 85/12/3 :: ساعت 12:41 عصر )
هوم.
(مونا غمیگین اندوهناک است ،الک پلکی !)
زمان:
!البته به قول بابا اهل زحمتم نیستینا ،اما دیگه دیگه)
مضا:مونا
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مونا دلاوری ( دوشنبه 85/11/30 :: ساعت 2:30 عصر )
نقاشی های مونا دلاوری در آن سوی هیچ
...
عبور
[عناوین آرشیوشده]