هنوز هستم.اما اگه دوست داشتین فاتحه بخونید.
...
این همه سایه که در طواف خورشید
میروند به نمیدانم کجای قلب تو
بی رنگ و بی نجوا
مثل این ثانیه های بی طلوع
مثل تلاطم این ماه وحشی
که در عکس تو
آن گوشه بی کار نشسته است
مثل من که این گوشه....
و مثل من که در ذرات بیرنگ معلق مانده ام
وقتی که جایی از دلم میسزود
وقتی که قلبم مثل کارت تبریک های ارزان قیمت
تیر میخورد
و آن سه قطره خون که هیچ رنگی ندارند
هیچ کجای این دنیا را آلوده نمیکنند
و در هیچ شعری هم وارد نمیشوند
اما ماه توآن گوشه سمت راست تنهایی تو
انگار میبیند که دلم چقدر گرفته است
...