دلم مثل غروبهای جمعه،
بی سر و ته شده
...اما تو از کدامین شعر به من بازرسیده ای
که سبزی پیراهنت ،
بوی یأس باران خورده میدهد؟
شترها که آهنگ رفتن میکنند
من هم شعرم را گم میکنم
اما دلم بی قرار رفتن است
دلم به سبزی پیراهنت حسادت میکند.
تازگی ها طعم همه چیز شور شده
مثل اشکهای من
مثل بوسه های تو
...
خبر تازه ای نیست
جز این که ،مجنون های همه دنیا
از بس که برای خاطر قورمه سبزی های شور
داد زده اند
صداهاشان گرفته
و لیلاها ،تا هنوز دستور دم کردن حریره بادام را
از لابه لای سطور بیستون میابند
...و من مانده ام و یک دل عریان
و اشکهایی که همه قورمه سبزیهای دنیا را شور کرده
و داد مجنونها از آسمان هفتم هم گذشته است
گوش کن...
...و من وقتی که آسمان ابریست
دلم ستاره میخواهد
آسمان بوی ستاره تازه میدهد
و من دلم بی قرار رفتن است...
مونا