سلام !خیلی وقت نیست که از تولد این وبلاگ من گذشته!شاید بهتر بود که من با مقدمه ای شروع می کردم ! اما از اونجایی که میگن ماهیو هر وقت از آب بگیری بو میده ،پس منم همین لحظه میرم سر اصل مطلب!
هدف من از نوشتن در این وبلاگ و گذاشتن شعرام بیان ناگفته های ساده دلم بود !و در میون گذاشتن اونا با دوستانی مجازی !و فهمیدن این که شما در شعر ها ( یا بهتر باشه عوض شعر بگم حرفای دلم)
چه چیزایی می بینید و با خوندن نظرات شما بتونم ضعف و قوت کارمو تشخیص بدم!در حقیقت ما آدما در دنیای بیرون از خودمون دنبال ردی از خودمون میگردیم و واژه ها آیینه ی ما میشن.
کلام قدرتی عجیب داره ،که بازی باش مثل بازی با دم شیر میمونه .
من مثل بقیه نمیگم از مطرح کردن اینکه :به روزم،یا وبلاگ جالب و پر محتوایی دارید و امثالهم شدیدا خود داری کنید.ااما میگم به این که اینجا اصل مطلب شعره توجه داشته باشیم و مهمتر اینکه اینجا و حرفای اینجا
تماما زاده حضور مردیه که حضورش برای من ، به تمامی شعره ،هاتفی که نامش حقیقته ....
اما حرف امروز من یه سوال که شاید در نگاه اول خیلی تکراری باشه ،اما خوب دیگه!
"تعریف شما از شعر چیه؟"و اصلا به چه چیزی شعر میگید؟
در اینجا از خودتون با لیوانی چای و اندکی موسیقی دلنشین پذیرایی کنید!
منتظر خوندن نظرهای شما هستم
روزهای پر برکتی در پیش خواهیم داشت
امضا:مونا