نه،
انگار هیچ اتفاقی رخ نداده است!
تنها این که ،
من صدایم در خوابی کهنه
جا گذاشته ام!
صدایم را در تمنای هیچ
گم کرده ام...
وآن همه سادگی را
از سر سادگی با تو در میان گذاشته بودم
یادت می آید ؟!
اما،یادت که میرود،
آن سوی خیال پروانگی
خیره در هیچ،
مرگ سیگاری میگیراند
و باز یادت که میوزد،
سکوت من میماند ،
برهنه و بی ترانه
که باز بار دار خیال توست...
و دیگر بار،
تنهایی این اتاق بهانه ماندن من میشود