• وبلاگ : آن سوي هيچ ،فراسوي مرزهاي تنم
  • يادداشت : بازي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 31 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    زيبا و قوي مي نويسي

    کاش رؤيا اسم هيچ دختري نميشد،تا من مجبور به پاک کردن تمام رؤياهايم نميشدم.


    اما آدمي عادت ميکند.حتي به بي رؤياي.


    دلم ميخواهد براي هميشه از اين چرخ بيرون روم.کار سختيست،ميدانم،اما تو فکر ميکني از عادت به بي رؤيايي سخت تر است يا از عادت به خاک شدن هاي هميشگي...


    کسي را ميشناختم که هميشه مرا به خاک ميسپرد...


    چه زود عادتهايمان عادتمان مي شود و ما اسير تكرار و تكرارها...

    شاد زي مهر افزون