• وبلاگ : آن سوي هيچ ،فراسوي مرزهاي تنم
  • يادداشت : شايد چون دلم گرفته بود.....
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    وقتي چيکه چيکه اشکات روي گونت مي ريزه….. وقتي مي گردي اوني رو پيدا کني که مي خواي … بعد يه لحظه خودتم گم مي کني وقتي مي خواي بخندي اما اشک امانتو بريده .… وقتي مي خواي گريه کني اما غرور بهت اجازه نمي ده .…اونوقته که تازه مي فهمي بغضت داره داغونت مي کنه….. اونوقته که مي فهمي کساني رو کم داري … اونوقته که مي فهمي هر کسي رو رها کردن راحت نيست …..

    تو هم پر اپيد

    منتظر حضور گرمتون هستم

    مونا ي عزيز چقدر طولاني نوشتين بايد سيو كنم تا صبح بشينم بخونم فكر كنم دوباره بخونم دوباره فكر كنم تا بتونم يه خط نظر درست حسابي آبرو مندانه بدم

    به به...
    من شما رو ميشناسم
    پس چرا چيزي يادم نمياد؟!‏اما قيافت انگار آشنا است..

    پاسخ

    سيـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنا!!!!!!!!!!!!!
    مثل نقاشي قبلي زيبا و با مفهوم .نوشتت هم كه جاي حرف نداره

    چرا حلقه ازدواج بايد در انگشت دوم قرار گيرد؟


    ميخواي بدوني ؟

    انيگما توضيح داده ، پس ، ازتون دعوت ميشه تشريف بيارين

    پاسخ

    هوم.جالب بود.اما تا الان هيچ مثالي واسه اين خوش خيالي پيا نشذه انيگما هيو !

    _؟_

    سلام ،

    ارادت و

    سپاس از لطفت.

    با سواد كم وبضاعت ناچيزم ؛

    قافيه هاي غير قرينه ي نقاشي هايت را با درد هايش سر رفتم

    و

    و نقطه هاي گريز ِ پرسپكتيو نوشته ات را گريختم.

    يا هق هق

    پاسخ

    سلام سالک.خواستم به حرفات فکر کنم و چيزي اينجا جواب بدم که ديدم کبوتري اون طرف تر داره واسه موندن و رفتن دل دل مي کنه..........ديگه چيزي به ذهنم نرسيد،جز صداي تو،و نگاه تو،و.... منظورم اون پرنده بود از اين همه تو......کبوترُ ميگم!هــــــــــــــــــــــــــــوم.همين خوب است.نه؟!
    انيگما آپ كرده ، دورهم باشيم ، بخنديم ...
    پاسخ

    ....که من در ترک پيمانه دلي پيمان شکن دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    + ك آه!گل -سلان 

    زيباست انساني كه مي انديشد.

    سلام.

    خوندم....و لذت بردم...قلم خوبي داري دوست عزيز.

    تا...هميشه...آفريننده باشي.

    پاسخ

    نه چندان!سلام.قلم خوبي دارم هوم.تا،سه تا نقطه،هميشه،بازم سه تا نقطه،مونا هستم.مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــونا!

    سلام دلاور عزيز.

    از نقاشيهات خوشم اومد.

    من يه مدتي رئال كار كردكم يه چيزايي.

    سر نمي زني.؟

    به روزم.

    پاسخ

    سلام.نقاشي هاي منم از تو خوششون اومد.در ضمن اين که کار منو اکسپرسيو انتزاعي ميدونن ، به نظر من يه کم خنده داره.چون اينا همه دقيقاً اون چيزايي که من ميبينم.پس ميبيني که رئالي وجود نداره.بايد با احتياط بيشتري از اين کلمات به ظاهر فسقلي استفاده کرد...سر ميزنم

    موناي گلم....زندگي غريبه!چي بگم كه شعار نباشه!؟چي بگم كه ادعاي بي عمل! نباشه!؟....

    اما اينو مطمئنم كه ميتونيم .......!!

    مونا نقاشيهات مال خودخودته!.....و اين خيلي خوبه!......

    پاسخ

    آره ميتونيم.و منم ميتونيم اعتراف کنم که رسماً کم آوردم..........

    سخت شدي نميشه خوندت !

    چرا؟

    حرفات طولاني شده ولي توش من چيزي نديدم

    شايد خودتو سانسور ميكني؟

    اميد وارم خوب باشي و اوضاعت روبه راه باشه

    پاسخ

    سخت نشدم.فقط چون طولاني تر از هميشه بود يحتمل يه خط در ميون خونديش و چيز زيادي نگرفتي....و گر نه درد خود سانسوري دامن همه ما رو گرفته و اون حسابش جداس!اوضاع روبه راه رو به بيراه ميگذره.مزخرفي دنيا هم به همينه!

    اگر رويا را از زندگي بزدايم و بزدايي ته مانده مي شود چيزي بي ارزش به نام روز مرگي

    مونا جان يه شاعري مي گفت بدون رويا زندگي مي شه مثل يه کوه يخ وسط قطب شمال

    بيا تو جنگل زندگي کنيم جاي تو يخ بودن

    پاسخ

    دلم جنگل نمي خواد.دلم هيچ خورشيدي رو نمي خواد.دلم قطب مي خواد.شمال و جنوبش فرقي نداره.من همون کوه يخم.سردِ سردِ سرد.........

    سلام...

    يه وقتايي خونه تكوني دل لازمه ....

    شايد اين ذرات رو بايد تو همين خونه تكوني ها پاك كرد ...

    اما من ، آره من فكر ميكنم با اين ذهن پراكنده ، مونا بازهم ميتونه بنويسه ...

    شاد باشي...

    پاسخ

    به به....انيگما هيو هو.تو هم فهميدي که همه اين دنيا جزءي از دل خود آدمه؟و ذرات غبار پشت پنجره فقط با خونه تکوني دل درست ميشه.اما من نميدونم ما آدما (خود مونا)کي از حرف زدن دست بر ميداره و کمي تا اندکي عمل ميکنه به حرفاش....آره مونا ميتونه بنويسه.تو دنياي هنر هر چي آدم روان پريش تر و بيمار تر باشه هنرمند تر محسوب ميشه.واسه خودم و اين دنياي احمقانه متاسفم که پولاک رواني نقاش محبوبشه........

    سلام

    من كه با اين سواد كم معني نقاشيتو نفهميدم اما متني كه نوشتي زيرش عالي بود و من حسابي لذت بردم. ذرات غبار هر از گاهي روي دلمان مي نشينند و اي كاش كسي و يا چيزي مي توانست ان ذرات را پاك كند

    پاسخ

    مجتبي جان دقيقاً مشکل سواد تو هست که نميزاره با يه نقاشي از راه دلت بر خورد کني.وقتي من يه نقاش غريزيم بيننده کارامم بايد از همچين راهي با اونا ارتباط برقرار کنه.واسه همين تو ميتوني نوشته منو بخوني و بفهمي چون الف باشو بلدي....اما اميدي به کسي نيست که ذرات غبار رو پاک کنه.ناجي هرگز نبوده و نخواهدم بود...............بابت گل مرسي.

    سلام مونا خانوم

    سكوت و تنهايي و رؤيا هميشه با هم دوستن.نميشه جداشون كرد.نميشه پاكشون كرد!!

    عالي بود.منو فراموش نكن بي مرفت

    پاسخ

    سلام خاطرات يک خاطره....شايد!نميشه پاکشون کرد چون خيلي وقته پاک پاکن...فراموشت نميکنم ،اما ديگه از بد قولياي خودم خجالت ميکشم.........هوم.