• وبلاگ : آن سوي هيچ ،فراسوي مرزهاي تنم
  • يادداشت : خدانگهدار آخرت....
  • نظرات : 0 خصوصي ، 23 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    دير اومدم ولي اومدم . آي دي ات رو هم که دارم . کم غر بزن دختر کم ... من يه پيشنهاد دارم : يه قالبه پر روح تر براي وبلاگت پيدا کن ... يه قالبي که با شعرهات جور دربياد ... خب ؟

    پاسخ

    سلام!من تازه ديدم که اومده بودي!قالب پر روح تر؟!!!!!!!!!!!همين خوبه ها با همه بي روحيش !مث زمستون!تا بهار ميصبرم

    از انتهاي يه شب تا يه شب ديگه کلي چرخ هست که سيب ها بايد بخورن ، آباد و خراب شدن هاي پي در پي ... همه ي چيزهائي که باد با خود مي برد و با اومدن يه قاصدک يادشون زنده مي شه . گلايه هايت را به باد بگو وگرنه توي قلبت ورم مي کنن ! بخدا ...

    ااااا راستي يادم رفت بپرسم ....

    چرا با چكش!!!!؟؟؟؟؟؟

    ااا نه ..... چرا آخه ؟؟؟؟؟

    پاسخ

    آخه چکش خيلي خوبه!!!!!!!!!!باور کن!بچه بودم آرزو داشتم نجار شم!(البته يکي از هزاران تا آرزوي ديگم نجار شدن بود)

    اما يه مطلب ديگه راجع به من ....

    آخرين باري چاي خوردم رو يادم نمياد چون خيلي كوچيك بودم ....

    يدندگي هاي قشنگت منو ياد موناي خودم ميندازه . هم حيف كه زود رفت ، هم حيف كه هيچوقت نتونستم دركش كنم چون خيلي كودك بودم ...

    در پايان انيگما ميگه : چون مونا ميخواد چشم ، هر گردي گردو ميشه ....

    آري

    من آنچه را وظيفه داشتم

    و حواله ام بودانجام دادم

    و آن يك تكان بود و يك چرخش كه تو ...................

    ومن هاتفم و وظيفه ام ندا دادن و مژده دادن است

    و من هاتف مولايم

    و نداي مولا را ميدهم

    و حالا بايد به دنبال سرنوشت بروم

    و ديگر هيچ من دانم مولايم .........

    و ديگر هيچ

    يا علي

    هاتف علي

    سلام ....

    اين جواب پاسخ مدير وبلاگه تو كامنت قبلي ....

    اولا اونيكه مصرف كردني ( كشيدنيه ) كريستال نيست ، شيشه اس...

    اما درمورد مردها : اين كه تنوع پسندن واقعيت وجوديشونه ، ميخوام بگم نبايد به جرم و به حكم دوست داشتن كسي ، يكنواختيشو تحمل كنن ...

    توروخودا اصل مطلبم رو در اين مورد بگير ، من بازي با كلمات رو بلد نيستم ...

    چيزي كه مردا بهش اهميت ميدن فقط قرمه سبزي نيست ، معني عشقو خيلي خوب درك ميكنن و خيلي هاشون خيلي هم عاشق تر از دختران...

    اينو ميتونم اثبات كنم....

    اما آدما چند دسته ان ، لمسي ، كلامي و ....

    اگر پسري از كلمه دوست دارم خيلي استفاده نمي كنه دليل بر اين نيست كه دوست نداره يا ... و برعكش هم صادقه ....

    لب كلام ، هر گردي گردو نميشه و نميشه بجرم گردو بودن گردو هر گردي رو محاكمه كرد ....

    ارادتمند : انيگما

    پاسخ

    در مورد کريستال که گفتم،ميرسيم به اين که فرمويد آقايون تنوع پسندن!به نظرم حرفت خيلي خنده داره!(آخه معمولا برعکسه و به نظرم ما دخترا اينجوري هستيم که از يکنواختي بدمون مياد !البته بهتره بگم من ،بعدشم اين که اتفاقا معني دوست داشتن همينه که با صفات اخلاقي طرف کنار اومده باشي!بعدترشم اين که وقتي ماجراي قرمه سبزيو خوندم دلم ميخواست با چکش بزنم تو سرت!البته ببخشيندا اما خوب الان ميگم خــــــــــدا رو 100هزار مرتبه شکر که معني عشقو ميفهمن!نه ميفهمين!اما همين که ميگي ميتوني اثباتش کني کلي خنده داره!(بازم جلو تر از خودت عقلت از راه رسيده!)آخرشم اين که انيگما خان با من کل کل نکن !ميگم همه گردا گردو هستن تو هم بگو چشم!(حالا يه اين باره بگو تا من خيط نشم!خيط درسته يا خيت؟!)اما به نظر من اصلا عشق يعني عطر قرمه سبزي و صداي قل قل چاي ....دلم ميخواد چرت و پرت ميگم!همينه که هاست از فردام همين برنامست!

    ما هرگز هم را نميشناسيم

    ما همواره همديگر را مي شناختيم

    سلام بانو،خداحافظ نه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه

    پاسخ

    آخه ميدوني چيه همون سلام اول ميشه خدانگهدار آخر!و اين که همه چيز درست عکس اونيه که ميبينيم!همين ديگه!

    سلام

    مي بخشيد

    جريان عمو سعيد چيه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

    من هم يكي از بهترين دوستام يعني سعيد رو ازدست دادم ..........

    باي باي

    پاسخ

    سلام من!عمو سعيد جريان خاصي نداره!يک عموي غول پيکر بود و ساکن بوشهر!و اومدنش به شيراز و خونه ما تنها معني از دست دادن يکي ديگه از دندونهاي منو داشت!و همين ديگه!آهان هميشه هم با هم مسابقه طناب زدن ميزاشتيم و اون 110 تا ميزد و من هميشه در 100 گير بودم!خدا همه سعيد ها رو بيامرزه ما رو هم صد البته....
    موناي عزيز تو وبمون لينك شدي. باعثه افتخاره
    پاسخ

    بازم اول سلام حسن!مرسي !گفتي باعث افتخاره ياد افتخاري افتادم و بعدشم ياد حافظيه و بعدتر تر شم اينکه از من خانگهدار ( ميرويم حافظيه!هوم!)

    به روزم دوستم

    .........

    [گل]

    در اسرع وقت جوابي خواهم داد .......
    پاسخ

    نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه !انيگماي بد!اين يعني صد سال ديگه...

    سلام. متن زيبايي بود.

    ممنون به من سر زدين

    پاسخ

    سلام مجتبي!

    سلام

    در اين شعر: اعتماد به نفس زيادي داري. مغرور و محكم، انگار يه چيز جديد يا يه كشف كه منبع نيروست، پيدا كردي. من اسم اين حالت رو مي ذارم خردمندي. يه جور خردمندي كه از مطالعه و تئوري حاصل نشده. بلكه از خود زندگي اومده. مثل قديمي ها كه حيات رو مي شناختن. مرگ رو مي شناختن. عشق و نفرت و دوستي و دشمني رو مي شناختن و تمام اين شناخت ها و آگاهي ها رو از خود زندگي به دست آورده بودن. خودت ببين سطر آخرت چقدر عاليه: چقدرخدانگهدار آخرت آشنا بود

    هميشه سعي كن شعرت با همچين سطرها و مصرع هاي محكمي تموم بشه.

    من با كمال ميل با تبادل لينك موافقم. به اميرحسين مي گم. اون مهندسه اين جور كارهاست.

    پاسخ

    سلام حسن!وقتي ميبينم هنوز آدمايي پيدا ميشن مثل تو که وقت بزارن و به اين خوبي نقد کنن ، چند خط ساده (که حرفاي دل يه دختره )دلم گرم ميشه!و چيزي که بايد بگم اينه که من اين مدت تمام تلاشم کردم تا تمام دانسته هامو(تئوري)از خودم پاک کنم،و هميشه دلم ميخواد درست مثل يک انسان بدوي باشم!تا دنيا رو درک کنم و بفهمم نه اين که بدونمش!اما گفتي که سعي کنم شعرمو اينجوري محکم تمومش کنم،اين يه کار غير ممکنه !چون سعي در گفتن شعر هيچ نقشي نداره!هميشه يه سري اتفاقات بايد پيش بياد ،چه در شعر و چه در زندگي شعرگونه!و همين اتفاق باعث اتفاقهاي جديدي ميشن!اتفاقي از سر اتفاق مرا ميخواند ،که شعر من است!

    بانوي شعرهاي شب و شمع و شور و عشق
    ما با شما خوشيم...شما با که ها خوشيد!!؟؟

    ---
    سلام دوست عزيز
    با دو خبر و يک غزل به روزم
    و منتظر
    شاد و در پناه حق بماني

    پاسخ

    سلام مهدي جان !مرسي از خبرت!

    خيلي وقتها به همين سادگي اتفاق مي افتد ناگهان براي جند لحظه خودت را مي يابي آن هم نه در خودت كه خودت را در ديگري !!!

    فشاي غمگيني بر نوشته تون بود انگار آسمونش از چيزي ابري بود...

    پاسخ

    سلام اوهام!تقريبا که نه دقيقا همه زندگي هم نام توست!آره ابري بود!اما امروز از هميشه بي ابر تره!و مهم اينه که شعري هست که گاه لبريز از غم باشه و گاه از هيچ .....
       1   2      >