دير اومدم ولي اومدم . آي دي ات رو هم که دارم . کم غر بزن دختر کم ... من يه پيشنهاد دارم : يه قالبه پر روح تر براي وبلاگت پيدا کن ... يه قالبي که با شعرهات جور دربياد ... خب ؟
از انتهاي يه شب تا يه شب ديگه کلي چرخ هست که سيب ها بايد بخورن ، آباد و خراب شدن هاي پي در پي ... همه ي چيزهائي که باد با خود مي برد و با اومدن يه قاصدک يادشون زنده مي شه . گلايه هايت را به باد بگو وگرنه توي قلبت ورم مي کنن ! بخدا ...
ااااا راستي يادم رفت بپرسم ....
چرا با چكش!!!!؟؟؟؟؟؟
ااا نه ..... چرا آخه ؟؟؟؟؟
اما يه مطلب ديگه راجع به من ....
آخرين باري چاي خوردم رو يادم نمياد چون خيلي كوچيك بودم ....
يدندگي هاي قشنگت منو ياد موناي خودم ميندازه . هم حيف كه زود رفت ، هم حيف كه هيچوقت نتونستم دركش كنم چون خيلي كودك بودم ...
در پايان انيگما ميگه : چون مونا ميخواد چشم ، هر گردي گردو ميشه ....
آري
من آنچه را وظيفه داشتم
و حواله ام بودانجام دادم
و آن يك تكان بود و يك چرخش كه تو ...................
ومن هاتفم و وظيفه ام ندا دادن و مژده دادن است
و من هاتف مولايم
و نداي مولا را ميدهم
و حالا بايد به دنبال سرنوشت بروم
و ديگر هيچ من دانم مولايم .........
و ديگر هيچ
يا علي
هاتف علي
سلام ....
اين جواب پاسخ مدير وبلاگه تو كامنت قبلي ....
اولا اونيكه مصرف كردني ( كشيدنيه ) كريستال نيست ، شيشه اس...
اما درمورد مردها : اين كه تنوع پسندن واقعيت وجوديشونه ، ميخوام بگم نبايد به جرم و به حكم دوست داشتن كسي ، يكنواختيشو تحمل كنن ...
توروخودا اصل مطلبم رو در اين مورد بگير ، من بازي با كلمات رو بلد نيستم ...
چيزي كه مردا بهش اهميت ميدن فقط قرمه سبزي نيست ، معني عشقو خيلي خوب درك ميكنن و خيلي هاشون خيلي هم عاشق تر از دختران...
اينو ميتونم اثبات كنم....
اما آدما چند دسته ان ، لمسي ، كلامي و ....
اگر پسري از كلمه دوست دارم خيلي استفاده نمي كنه دليل بر اين نيست كه دوست نداره يا ... و برعكش هم صادقه ....
لب كلام ، هر گردي گردو نميشه و نميشه بجرم گردو بودن گردو هر گردي رو محاكمه كرد ....
ارادتمند : انيگما
ما هرگز هم را نميشناسيم
ما همواره همديگر را مي شناختيم
سلام بانو،خداحافظ نه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
سلام
مي بخشيد
جريان عمو سعيد چيه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
من هم يكي از بهترين دوستام يعني سعيد رو ازدست دادم ..........
باي باي
به روزم دوستم
.........
[گل]
سلام. متن زيبايي بود.
ممنون به من سر زدين
در اين شعر: اعتماد به نفس زيادي داري. مغرور و محكم، انگار يه چيز جديد يا يه كشف كه منبع نيروست، پيدا كردي. من اسم اين حالت رو مي ذارم خردمندي. يه جور خردمندي كه از مطالعه و تئوري حاصل نشده. بلكه از خود زندگي اومده. مثل قديمي ها كه حيات رو مي شناختن. مرگ رو مي شناختن. عشق و نفرت و دوستي و دشمني رو مي شناختن و تمام اين شناخت ها و آگاهي ها رو از خود زندگي به دست آورده بودن. خودت ببين سطر آخرت چقدر عاليه: چقدرخدانگهدار آخرت آشنا بود
هميشه سعي كن شعرت با همچين سطرها و مصرع هاي محكمي تموم بشه.
من با كمال ميل با تبادل لينك موافقم. به اميرحسين مي گم. اون مهندسه اين جور كارهاست.
بانوي شعرهاي شب و شمع و شور و عشقما با شما خوشيم...شما با که ها خوشيد!!؟؟
---سلام دوست عزيزبا دو خبر و يک غزل به روزمو منتظرشاد و در پناه حق بماني
خيلي وقتها به همين سادگي اتفاق مي افتد ناگهان براي جند لحظه خودت را مي يابي آن هم نه در خودت كه خودت را در ديگري !!!
فشاي غمگيني بر نوشته تون بود انگار آسمونش از چيزي ابري بود...