سلام ...
امروز از اون روزاس که هواي دلم بارونيه ...
بي خود و بي جهت حالم از عالم وآدم و غير آدم گرفتس...
اين شعر تقديم به تو تا اگه کدورتي هست پاک شه:
مردان باران خورده پوسدند در خويش
اما نگون مانديم ما بي هيچ تشويش
برشانه مان تنها ترک روييد و تابوت
تاول به تاول بيشتر رفتيم در پيش
آوازمان بر سينه هاي تفته باريد
دشتي دوبيتي رسد و ني هاي غزل کيش
کشکولمان خاليست اما... يک تبرزين
برشانه مان ماندست از نسل دراويش
داروغه ... قبل از آنکه هوهو سر بگيري
در کار بعضي شهنگان خود بيانديش
---------------------------------------------
کشکول اگر خالي شود ما مٍي فروشيم
شمشير ميگيريم و هوهو ميفروشيم