دختري ميان گندمزار
من از اين سوي كوه ها ، دشت ها ، مزرهاي پر گوهر
در ميان سرزمين سبز واژه ها
لاي علفزارهاي شعر
تو را چون تنديس چوبي ، دختري ميان گندمزار
همچون دختر سبز گيلاس
دوست دارم
من عاشقانه به ياد خنده هاي تو
بر شاخه سرخ و شيرين گيلاس بوسه مي زنم
(كتاب **خسته از باد**دفتر اول : دختري ميان گندم زار...ايمان نعمت الهي)
سلام...
من با ادامه مطالب درمورد فرزندان آدم بروزم...
م ن ت ظ ر م
سلام موناي عزيز . ممنون كه جوابم رو ميدي...
خدمت گلت عارضم كه زيگوت حاصل سلول نر و سلول ماده س كه باروري رو بوجود مياره . سوالم اين بود كه چرا باران رو زيگوت باروري ميدوني... دنبال اما و اگر نيستما ... فقط ميخوام ديدگاهت رو بدونم...JUST IT.
ضمنا خوشحال ميشم اگر تجربه اي در زمينه بحث من داري مطرح كني...
ارادتمند : انيگما
واقعا نوشته هات رو دوست دارم ولي مونا دو تا وبلاگ منو گيج كرده !!!!!
به ما هم سري بزن .
سلام ( خدا با شماست )
خوشحالم
خوشحال كه باز يكي ديگر
يك آدم ديگر
گفت خوشش آمده
.
پس ميبيني
خدا را
من كه ميبينم
خودكشي را از وبلاگم بخوانيد
زيبا مينوسي
ساده
و پر معني
يادت باشد از هركسي تعريف نميكنم
مگر لايقش باشد
سلام. اولين باره كه مي خونم شما رو.
شما دنبال ايمان و بي ايماني و مذهب و ثواب و گناه و آزادي و لذت و غم و شادي و... نيستي. فقط دنبال يكپارچه شدن هستي. اين رو نوشته ات مي گه. مي گه به يكپارچه شدن شخصيتت نياز داري. يه چيز ديگه هم مي گه: تو دختر فاعلي هستي. يعني تصميم مي گيري. بين دختر خانم ها كم ديده مي شه كه خودشون بخوان مسووليت زندگي و تصميم گيري شون رو در دست بگيرن. اگه مي دونستم تو چه زمينه اي سير مي كني مي تونستم با اطمينان حرف بزنم.
سلام مونا جون....
سري بزن....
در لحظه اي مانند اكنون....