• وبلاگ : آن سوي هيچ ،فراسوي مرزهاي تنم
  • يادداشت : تنهايي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    چه خوشبختيد شما ،

    وقتي در جمع تنهائيد
    بي آنکه ديوانه بخوانندتان!
    آنگاه که مي توانيد
    با باد دست دهيد
    بر خاک پهن شويد
    و بر آفتاب بوسه.

    من چشمانم را شسته ام
    اما نه در باران کلمات
    که در بارش سکوت
    کلمات شنيدني اند،

    اما سکوت ديدني
    نمي توان سکوت را شنيد
    مي توان ديد!

    همچنان که آفتاب را نمي توان ديد
    هر گاه که خورشيد غروب نکند

    .

    .

    .

    دوست عزيز،دير آمدنم را فاصله مشمار....

    اين روزها،وقت نمي کنم که کمي بيکار شوم.

    مهرباني هاي آمدن ات را مي رقصم.

    زندگي،ارزاني هميشه هايت[گل]

    پاسخ

    چه خوب که اين همه کار داري که بي کار نميشي،اما من عوض همه آدماي دنيا بي کارم ...