چه خوشبختيد شما ،
وقتي در جمع تنهائيدبي آنکه ديوانه بخوانندتان!آنگاه که مي توانيدبا باد دست دهيدبر خاک پهن شويدو بر آفتاب بوسه.
من چشمانم را شسته اماما نه در باران کلماتکه در بارش سکوتکلمات شنيدني اند،
اما سکوت ديدنينمي توان سکوت را شنيدمي توان ديد!
همچنان که آفتاب را نمي توان ديدهر گاه که خورشيد غروب نکند
.
دوست عزيز،دير آمدنم را فاصله مشمار....
اين روزها،وقت نمي کنم که کمي بيکار شوم.
مهرباني هاي آمدن ات را مي رقصم.
زندگي،ارزاني هميشه هايت[گل]