• وبلاگ : آن سوي هيچ ،فراسوي مرزهاي تنم
  • يادداشت : گره هاي زمان و حضور ا نسان!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ما هم هستيم !....

    و همچنان دوستت ميداريم .....

    پاسخ

    سفيده خانوم چرا ديگه نمي نويسي؟اصلاً چه معني داره؟ها؟واقعاً که............................. هوم،دوستم داشته باشيد.کار خوبي ميکنيد.منم هواران تا ميبوسمت.

    سلام ممنون از توضيحتون

    موفق باشيد

    پاسخ

    هوم.ترجيحاً به همون مونا بودن اکتفا کردم....تا چه پيش آيد و.....
    + مجتبي 
    ايول
    پاسخ

    به ولم؟

    ســـلام

    چطوري يا نه؟

    وب زيبا وجالبي داري بهت تبريک ميگم


    خدايا!


    دلم مي خواهد شبيه بي کس ترين آدمهاي روي زمين باشم

    شبيه آدمهايي که جز تو ياوري ندارند

    از عظمت مهربانيت در حيرتم

    چگونه به من محبت ميکني

    در حالي که در سرزمين وجودم فصل سرد شيطاني حاکم است.

    خدايا!

    سجده ميکنم در برابرت که اينقدر در برابر من و گناهان من صبوري

    کمکم کن تا اين مهرباني هايت را درک کنم

    آپ کردي خبرم کن خوشحال ميشم از مطالب جديدت ديدن کنم

    به اميد روزي بهتر [گل] موفق و کامياب باشي جهان[بدرود]

    پاسخ

    پينوکيوي عزيز اميدوارم بعد از اين همه سال تلاش امسال در رشته مورد علاقت قبول شي....به گربه نره و روباه مکار سلام برسون و از طرف من احوالپرسي کن
    خيلي كارتون قشنگ تبريك مي گم.
    پاسخ

    مُتَُشَکِرَم دوست من
    + ك آه!گل -سلان 

    زيباست انساني که مي انديشد.

    .............

    به آفتاب سلامي دوباره خواهم داد
    به جويبار كه در من جاري بود
    به ابرها كه فكرهاي طويلم
    بودند
    به رشد دردناك سپيدارهاي باغ كه با من
    از فصل هاي خشك گذر مي كردند
    به دسته هاي كلاغان
    كه عطر مزرعه هاي شبانه را
    براي من به هديه مي آوردند
    به مادرم كه در آينه زندگي مي كرد
    و شكل پيري من بود
    و به زمين كه شهوت تكرار من درون ملتهبش را
    از تخمه
    هاي سبز مي انباشت سلامي دوباره خواهم داد
    مي آيم مي آيم مي آيم
    با گيسويم : ادامه بوهاي زير خاك
    با چشمهايم : تجربه هاي غليظ تاريكي
    با بوته ها كه چيده ام از بيشه هاي آن سوي ديوار
    مي آيم مي آيم مي آيم
    و آستانه پر از عشق مي شود
    و من در آستانه به آنها كه دوست
    مي دارند
    و دختري كه هنوز آنجا
    در آستانه پرعشق ايستاده سلامي دوباره خواهم داد

    -فروغ-

    خيلي خوبه که دنيا رو با چشم ديگه اي ميبيني.

    لذت ميبرد مرا....هميشه آفريننده باشي.

    اگه توضيح نمي دين ممنون ميشم لا اقل قضيه اين هوم رو بگيد
    پاسخ

    هوم،يعني بله.اما نه اون بله اي که از صبح تا شب هزار بار ميگيم.هوم يعني تاييد،تاييد چيز خاصي نه ها.تاييد همه چيز و هيچ چيز.اين فقط يه صوته...بيشتر از اين توضيح يه کم احمقانس.و سعي ميکنم ديگه از بحثهاي فلسفي خود داري کنم.
    من كه خيلي سر در نياوردم ميشه يه كم توضيح بدين
    پاسخ

    هميشه ميگن يه تصوير برابر با هزاران تا واژه است.اما خوب حقيقتش اينه که هم من و همه نقاشياي من دوست داريم که مخاطبمون فقط يه عده خاص و محدود نباشن.واسه همين صالح جان ،با کمال ميل توضيح ميدم.من وقتي نقاشي ميکنم ذهنمو از همه بايد ها و نبايدها خالي ميکنم،و فقط و فقط بر ناخودآگاهم تکيه ميکنم.براي کشف ناخودآگاهم خودمو به رنگا و خطا ميسپارم.اين خطا همه خلاصه اون لحظات من ميشن از همه اون چيزايي که تا به اون روز ديده بودم و حس کرده بودم.شايد چون شما به دنبال تصوير واقعي ميگردي سر در نمياري.اما هر چيزي زبون خاص خودشو داره،و براي ارتباط برقرار کردن اول بايد زبون اون رو بتوني پيدا کني و مهم تر از اون اينه که خصمانه به يه نقاشي انتزاعي نگاه نکني.و اينو هم يادت باشه که گل و کوه و درخت رو فقط به اين خاطر قبول کرديم که از اول ديديم،اما تا حالا شده که از خواب بيدار شي و از چهره خودت تعجب کني؟اگه خوب نگاه کني ميبيني همون اندازه که از نقاشي من چيزي دستگيرت نشده،از چهره خودتم چيز زيادي نميدوني،و فقط عادت کرديم که همه چيز اينجوري باشه که هست.

    فکر کنم اين عدم درک من از نقاشي هاي تو هرگز حل نمي شه

    حتمن بايد چند واحد سبک شناسي و تاريخ هنر بخونم

    پاسخ

    محسن جان هيچ کس با تاريخ هنر خوندن نميتونه چيز بيشتري از نقاشي دستگيرش شه.همونجوري که من هيچ وقت از نوشته ها ي تو چيزي دستگيرم نميشه.چيزي که فرق من و تو هست اينه که تو با عقلت زندگي ميکني و من با دلم.هوم.و بدين سان است که کسي ميميرد و کسي ميماند.

    خدا نيگهتون داره

    فاتحه بخونين يعني چي؟

    ما حالا حالاها با شما كار داريم

    پاسخ

    اما بهتره خدا همه ما رو حفظ کنه،از شر خودمون.يا شايدم از شر خود، بودنمون .فاتحه بخونيد يعني به يادم باشين،چه اين طرف ،چه اون طرف،تا به يادتون باشم.هوم