وبلاگ :
آن سوي هيچ ،فراسوي مرزهاي تنم
يادداشت :
گره هاي زمان و حضور ا نسان!
نظرات :
1
خصوصي ،
10
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
صالح
من كه خيلي سر در نياوردم ميشه يه كم توضيح بدين
پاسخ
هميشه ميگن يه تصوير برابر با هزاران تا واژه است.اما خوب حقيقتش اينه که هم من و همه نقاشياي من دوست داريم که مخاطبمون فقط يه عده خاص و محدود نباشن.واسه همين صالح جان ،با کمال ميل توضيح ميدم.من وقتي نقاشي ميکنم ذهنمو از همه بايد ها و نبايدها خالي ميکنم،و فقط و فقط بر ناخودآگاهم تکيه ميکنم.براي کشف ناخودآگاهم خودمو به رنگا و خطا ميسپارم.اين خطا همه خلاصه اون لحظات من ميشن از همه اون چيزايي که تا به اون روز ديده بودم و حس کرده بودم.شايد چون شما به دنبال تصوير واقعي ميگردي سر در نمياري.اما هر چيزي زبون خاص خودشو داره،و براي ارتباط برقرار کردن اول بايد زبون اون رو بتوني پيدا کني و مهم تر از اون اينه که خصمانه به يه نقاشي انتزاعي نگاه نکني.و اينو هم يادت باشه که گل و کوه و درخت رو فقط به اين خاطر قبول کرديم که از اول ديديم،اما تا حالا شده که از خواب بيدار شي و از چهره خودت تعجب کني؟اگه خوب نگاه کني ميبيني همون اندازه که از نقاشي من چيزي دستگيرت نشده،از چهره خودتم چيز زيادي نميدوني،و فقط عادت کرديم که همه چيز اينجوري باشه که هست.