• وبلاگ : آن سوي هيچ ،فراسوي مرزهاي تنم
  • يادداشت : زمان
  • نظرات : 1 خصوصي ، 16 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام مونا خانوم!‏
    ديگه سر نميزني كلا!!‏ خيالي نيست ميدونم حتما سرت شلوغه(هسچ شكلكي وجود نداره!)
    بر خلاف هميشه از شعرت خوشم نيومد، فكر نكنم اصلا شعر بود! من و ياد نثرهاي روان جلال انداخت...
    شاد (براي اينك كليشه نشه چيزي بعدش نميارم!)

    پاسخ

    سر زدم.اما اين شعره، مثل حال و هواي يه روزه باروني که خودش به تنهايي يه شعره.مثل حضور ما آدما که تماماً شعره،ميمونه!عجيب نيست که نتونسته باشي با شعرم ارتباط برقرار کني،اما فکرشو نميکردم از کاراي قبليم خوشت ميومده!تعجب کردم.