وبلاگ :
آن سوي هيچ ،فراسوي مرزهاي تنم
يادداشت :
20 درجه زير صفر
نظرات :
0
خصوصي ،
24
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ايرج
سرشگ
نشسته ـ
آرام ريخته
قطره ي اينبار به شوق
که رنگ ريخته
به زميني کوچک ـ
که تو ومن ايستاده ايم ـ
باخته نقش
که هنوز نرسيده /
زاري
به اين دشت ـ
شبانه هاي
بي ترنم ،
گريه کن .
زه ياد هاي من نرفته ي
به آفتاب فروردين
که به نيآمدن وعده کرده بودي
سراسر /
راه هاي نرفته -
که به تو آسان نمي رسد
حتي اگر گويي ـ
همه راه ها را رفته ي
بي من
به خاطره هاي -
سر زدن نو بهار ..
گريه کن -
انگار حک شده
به گونه هاي خيس بي باراني -
به اين سر زدن بهار
بهار
بهار
د لا
زار به اين دشت هاي
بي ترنم -
گريه کن
.