• وبلاگ : آن سوي هيچ ،فراسوي مرزهاي تنم
  • يادداشت : روسپي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 16 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    هيچكش نيست كه واسه آدم كاري كنه؟ اين حرفت و اصلا قبول ندارم...

    به نظرم داري تو بعضي چيزا سفسطه ميكني،‏به نظرت مادري وجود نداره كه حاضر باشه جونشو واسه بچه اش فدا كنه؟ به نظرت اين مادر وجود نداره؟ اگر ميگي نه كه خيلي بي رحمي!

    در ضمن نميدونم نظرت راجع به شهيد چيه!‏ اين چيزي رو كه دارم ميگم از ديد تلويزيون جمهوري اسلامي نگاه نكن!‏ شهيد از نظر من آدمي است كه به خاطر خلقش و به خاطر ميهنش به خاطر عزيز از شيرين ترين چيز هر آدم يعني جونش ميگذره... صرفا به خاطر ديگران... پس حرف كلي نزن كه همه هر كاريو واسه خودشون ميكنن. حالا اگر قانع شدي بهم بگو من اگه عاشق اين روسپي بشم اون حاضره به خاطر من چي كار كنه؟؟ حاضره مال من باشه يا نه حاضر است لذت همخوابگي با طعم هاي مختلف و با عشق من عوض كنه... در عوض من هم حاضرم به خاطرش هر كار معقولي انجام بدم!

    اما تو گفتي: «خيانت به نظر من معنيش اينه که وقتي من با دوستم هستم با تمام وجودم با اون نباشم.يعني که دروغي کنارش باشم.حالا اصلاً لازم نيست که به فکر پسر ديگه اي باشم.نه،همين که حواسم جاي ديگه باشه،يعني خيانت.» اين جمله ات رو كاملا قبول دارم، و بهم آرامش ميده!

    اما اين موجودي كه داري تعريفش ميكني حاضره فقط به خاطر يه خوشتيپ تر يا بهتر بگم پولدارتر شما رو عوض كنه! و شما چطور ميتونيد در آغوش كسي كه به شما تعهد نداره آرامش بگيريد. عشق رو انكار ميكني تعهد رو انكار ميكني، آرامش رو كه ديگه انكار نميكنيد!‏؟ منتظر نيستم كه حرف من و بپذيري جون كار خيلي سختيه، فقط اميدوارم تو دلت به اين نتيجه برسي كه تعهد دادن لازمه ي يك عشق است. آدمي كه قدرت تعهد دادن نداره نميشه بهش راحت عشق ورزيد. من اميدوارم يك همچين آدمي رو ملاغات نكنم! من لذت اينكه عشقم هميشه مال من است رو با همخوابگي با هيچ دختر زيبارو و پاكي عوض نميكنم! آره قبول دارم آدما نبايد همديگر و تحمل كنند واسه همين هم معتقدم كه آدم بايد با شناخت عاشق بشه،‏ نميدونم شما چطور ميتونيد آدمي رو كه هروقت يك دختر خوشگلتر ديد هوس كرد رو تحمل كنيد!! ضمن اينكه هيچكس از تنهايي لذت نميبره!

    من اما تنهايي رو به داشتن يك عشق دروغين ترجيح ميدم نه اينكه از تنهايي لذت ببرم،فقط اينكه غم تنهايي از اون كمتر است...

    هيچ وقت نتونسته بودم اينقدر راحت حرف بزنم ازت ممنومم ببخشيد اگه در كلام من تندي ميبيني كه رها كردن جانب احتياط لازمه ي يك نقد شيرين است...

    شاد زي

    پاسخ

    چرا مادرايي که از جونشون ميگذرن کم نيستن.اما من شديداً معتقدم که اونا واسه راضي کردنه دلشون اين کارو ميکنن.فداکاري ميکنن تا دلشون راضي شه که آدم هستن.ميفهمي؟همه آدما يه جورايي سعي در خوب جلوه کردن دارن.اما هيچکس نيست که بگه من آدم دروغگويي هستم و اينو با افتخار بگه.اي کاش همون چيزي که در ذاتمون هستيم رو نشون ميداديم.اينجوري دورش طي ميشد ،اما با سرکوب دروغگويي دروني همه چيزو خراب ميکنيم.اون حل نميشه و هزار تا درد اضافه ميشه.در مورد شهيد ترجيح ميدم فعلاً چيزي نگم.دوستم موضوعه پروژه نقاشي (ليسانسش)در مورد جنگ بود.جنگ ايران و عراق.تو اين مدت که اون تحقيق ميکرد يه چيزايي ديديم...انصافم اجازه نميده هيچ حرفي بزنم در مورد اونا.اما سينا روسپي من دنبال خوش تيپ تر يا پول دار تر نيست.اتفاقاً دنبال آرامشه.ميتوني بفهمي عاشق يه شيء شدن يعني چي؟يعني همه چيزو زنده بدوني.يعني به اين صندلي که روش نشستي همون احترامي بزاري که به يک انسان.يعني بفهمي که وحدت يعني چي...البته من صادقانه اعتراف ميکنم در يه موردايي دارم زياده روي ميکنم.ميدونم که بي تعهد ،سنگ رو سنگ بند نميشه.گاهي آدم به ناچار مجبور ميشه با تنهايي کنار بياد.نميدونم تا حالا واست پيش اومده که از فشار يه غم سنگين به شادي برسي يا نه.اما ميخوام اينو بگم من هميشه وقتي يه ضربه بد ميخورم اون روزتمام شيرازو از بر ميکنيم ،يه حسه رهايي خيلي خوبي مياد سراغم.اتفاقاً من تندي کلامتو دوس دارم.از حاشيه رفتن و احتياطم شديداً بيزارم.