موناي عزيز سلام
نگران قضاوت شدن هستي. داري خودت رو بي جهت توضيح مي دي. داري تو شعر در برابر يك دادگاه خيالي از خودت دفاع مي كني.
...و من وقتي كه آسمان ابريست
دلم ستاره مي خواهد... قشنگه
وليلاها تا هنوز دستور دم كردن حريره بادام را
از لابه لاي سطور بيستون ميابند... قشنگه
من نمي دونم چرا ولي يه كاري به سرم زد و انجامش دادم. تو شعرت هر جا كه مجنون بود گذاشتم فرهاد و هر جا كه ليلا بود گذاشتم شيرين و يه بار شعر رو اين جوري بازخوني كردم. مي شه تو هم يه بار اين جوري بخونيش؟