• وبلاگ : آن سوي هيچ ،فراسوي مرزهاي تنم
  • يادداشت : ليلا
  • نظرات : 1 خصوصي ، 33 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    گوش کردم

    ولي اين روزها مجنون ديگر فريادي نمي زند تنها مويه اي ميکند در مرگ آنچه دوست داشت و خسرت ديدار ليلا خود را مي کشد

    عاشقان واقعي ديگر در سرزمين ما زندگي نمي کنن بلکه تنها روزگار مي گذرانند

    مهماني کوير بيا

    پاسخ

    سلام محسن ...نه................تو هميشه اندوهگيني!نه! نه !نه!(خودمم نميدونم دقيقاً چي)،اما من ترجيح ميدم مجنون همون داد و هوار راه بندازه تا اين که گرفتار مويه باشه...بعدم اين که بابا ليلا و مجنوني در کار نيست .والا.در ضمن همون بهتر که نيست ،چون به نظر من واقعاً مورد داشتن .بنده خدا ها ا درمونشونم نميکردن.البته بنده خا مجنون که کارش از اين حرفا گذشته بوده ...(حالا يکي نيست به من بگه تو که لالايي بلتي چرا خوابت نميبره؟)