• وبلاگ : آن سوي هيچ ،فراسوي مرزهاي تنم
  • يادداشت : بهانه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 26 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام مونا جون!
    شرمنده!...خيلي دير رسيدم!!!

    مونا...شعرات طعم يه استحاله خاص رو دارند!!

    گاهي حس ميكنم بعضي بن بستها تو زندگي چه شفاف و سبك ميكنند آدم رو!!!

    و اينجا نميدونم بايد گفت چه خوش بن بستي يا ....؟!!!....

    دوست دارم تكامل و عبور شعرهاتو همراه خودت ببينم ........

    پاسخ

    سپيده...دير نرسيدي.تو هر وقت بياي همون بهترين زمانه!(من آخر فرق خوب و بدو نفهميدم)!مي خوام برم دوباره شعرامو بچشم.سپيده گاهي وقتا احساس ميکنم زندگي يه بن بست ،يه بن بست که فقط از نوره...اون طرف تر از نور بازم نوره،يه نور خالص.که بايد گرفتارش شي تا رها شي.منم اين راه دوست دارم.نه اوج و نه فرود..فقط راه...مرسي واسه دو شاخه گل.