• وبلاگ : آن سوي هيچ ،فراسوي مرزهاي تنم
  • يادداشت : برف، يا كه من و تو!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    مونا جون مرسي خبرم كردي...ولي چرا اينقده دير؟!!!

    .....................

    خيلي زيبا بود....تعابير و تشبيهات قوي توش به كار برده بودي !!

    مونا.... تمام اتفاقات به همين سادگي ميافته!!!!!!

    باور ميكني ديگه هيچ اسمي رو روي هيچ اتفاقي نميتونم بذارم؟!....

    فكر ميكنم يا خيلي از بطن زندگي دور شدم...

    يا اينكه خيلي توش فرو رفتم!!!!

    هرچي هست...اينو ميدونم كه...معلقم!!!!

    پاسخ

    سلام سپيده!خودمم نميدونم چرا اينقدر دير!چه جالب که توهم معلقي...اما من همش احساس ميکنم دارم تو دل اون ماهي زندگي ميکنم،سرد و تاريک ،اما هنوز مينويسم...همه رو هم با هم قاطي کردم ،يوسف و يونس و ابراهيم خليل الله ،موسي...و سپيده که هنوز هم به من سر ميزنه!مرسي به خاطر گل و از اون مهم تر حضور هميشگيت