• وبلاگ : آن سوي هيچ ،فراسوي مرزهاي تنم
  • يادداشت : شوكران
  • نظرات : 1 خصوصي ، 22 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام مونا !

    ...

    من در بهار يک هزار و سيصد و شصت و دو به دنيا آمدم

    انقلاب راشنيده ام...

    و من در زمستان آغاز وحشت دوم به دنيا آمدم

    من هم انقلاب راشنيده ام

    و بايد گم مي شدم

    و بايد مي رفتم

    تا وحشت را

    فقط در خاطرم بغل كنم...

    من ياس خانه ام را هنوز

    در دست هايم دارم

    هنوز...


    پاسخ

    سلام نازنين جان!توي حياط کودکيم يه دونه درخت ياس بود ...همه اقوام مي خواستن يه قلمه از اون داشته باشن اما هميشه همه اونا شاکي بودن که چرا عطر ياس شما فرق داره؟!!!!!!!!!ميدوني ياس وقتي جاشو پيدا ميکنه عطرش يه چيز ديگه ميشه!اون ياس هايي که تو دستاي تا هنوز هستن هم همينطور....مرسي که اومدي به اين جا!دنياي به ظاهر مجازي من....