• وبلاگ : آن سوي هيچ ،فراسوي مرزهاي تنم
  • يادداشت : کلاس تاريخ هنر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    چقدر خوب بود. چقدر لذت بردم از فضاسازيت. چقدر زيبا اين فضاهاي ذهني رو عينيت بخشيده بودي. چقدر خوب هذيانهاي فکري يه آدمو مصور کرده بودي.
    خسته نباشي.
    پاسخ

    وقتي با همين هذيانها مرگتو زندگي ميکني،خوبم ميتوني به تصويرش بکشي...
    + اهورا 
    يه روز سر کلاس تاريخ هنر استاد اسلايد نشون ميداد...دقيقا ۲ ساعت...
    وقتي تموم شد و لامپ کلاس رو روشن کرد...
    دود سيگار کلاسو برداشته بود...يکي داشت چرت ميزد...اون يکي هدفون واکمن تو گوشش بود...
    مي خواست واسه همه غيبت بزنه..
    سلام عزيز...خوبي؟.....
    پس تو هم داشتي از اين کلاس تاريخ هنرا!!!!
    .....به روزم ....سري بزن
    پاسخ

    آره منم داشتم اما نه از اون تاريخ هنرا،از اين تاريخ هنرا ....
    سلام! رفتن به ماقبل حيات هم اين دردسر ها رو داره! شاد باشي
    پاسخ

    از کي رنسانس ما قبل حيات شده؟!اما خوب همين فردا هم ي جورايي ماقبل حيات ميشه...
    يكي از پرسوناژهاي «برگمن» در فيلم « سونات پائيزي» مي گه: « واقعيت بي حد و مرز است. اين شرارت يا ترس ماست كه براي واقعيت حد و مرز تعيين مي‌كند.»
    نمي دونم چه ربطي داشت ولي با خوندن اين پستت اين اومد به ذهنم.(شايدم موقع خوندم حواسم جاي ديگه بوده....که نبوده)
    به هر حال از اينکه اومدي و منو خوندي ـ بي هيچ کليشه اي ـ خيلي ممنونم
    .
    .
    .
    زندگي،ارزاني هميشه هايت
    پاسخ

    اتفاقا خيلي ربط داشت ،همه حرف من همينه ي جورايي...
    سلام
    چرا رديف سوم مي شيني؟؟؟ اخه چرا رديف چهارم يا رديف دوم يا اول يا پنجم نيستي؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    پاسخ

    حکايت حسين کرد و اين ماجراهاست ديگه!اين همه خودمو کشتم گفتم رديف اول بودم داشتم بر و بر استادو نگاش ميکردم حالا ميگي....
    اين گلن هاردنرم عجب حکايتيه !
    آدم حتا مشنوفه هنر نداشته اش غل ميزنه
    قشنگ مينويسي رک و رو !
    موفق باشي !
    هميشه سلام...
    لذت بردم
    موفق و تندرست باشي...
    نمي دونم دوست دارم يا نه
    نمي دونم اين عادت يا عشق
    نمي دونم چيکار کنم با تو
    نمي دونم چيکار کنم با عشق
    نمي دونم که تا کجا ؟ تا کي؟
    گلايه رُ بايد تحمل كرد
    توي كدوم ترانه بايد مرد
    تا يك غزل تو چشم تو گل كرد
    شايا تجلي از کتاب چهار عروسک ولگرد ص 88
    پاسخ

    موافقم ،هميشه سلام...
    سلام.
    خيلي ساده نوشته شده و اين رمز جذاب بودنشه.
    پاسخ

    سادگي رو ساده نگرفتن کلي هنر مي خواد،که اون هنرو شما داريد...
    شعر بسيار زيبايي رو به مجيد تقديم کرده بودي! نه؟!
    بهش حسوديم شد۱ خوش بحالش
    راستي از اين همه ابراز لطفت واقعا ممنونم
    پاسخ

    خوب راستش الان که فکرشو ميکنم ميبينم خودمم داره حسوديم ميشه بهش...کاش منم ي مونا داشتما....